دفن میکنم اکنون پوست انداخته شده سال بیست و دو را و هرآنچه قبلش بوده. قد کشیده و ذهن کوتاه مانده در چارپاره ی در قدم ننهاده به دنیای بیست و سه سالگی رغبت برگشت ب عقب ماندن در گذشته ی همین دیروز که بسان بادی سرد و سنگین که تکثیر شد بر پیکره ی اوهام و اوصاف حال دنیای جدیدم. آماده نیستم میخواهم جلوی زمین را بگیرم که هی دور خورشید نچرخد یا اصلا میخواهم بروم فضا شنیده ام آنجا عمر دیر به دیر میگذرد. مرا هوس کثیفی فراگرفته که خیال پخته دیروز و دنیای خام امروزم در آغوشی جماع کرده باشند. آماده نیستم اصلا آمادگی اش را ندارم بیست و سه سالگی برای من خیلی زود است زود تر از هر زودی

. . . اصلا ولش کن، غم دارم


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پِرومِتِئوس Monica بازاریابی با ایمیل Elisabetha سفر ِ کاتب فیلم و سریال TAEKWANDO iranlens آگهی و تبلیغات اینترنتی